يکي از مسائل مهم که هميشه (و خصوصا در ايام انقلاب) بايد مورد توجه کافي قرار گيرد، ملاک‌هاي ارزشمندي وحدت است.


* آيا هر وحدتي بر حول هر محوري ارزشمند است؟


* آيا هر رويکرد و تفسيري از انقلاب و انقلابي‌گري، شايستگي محور شدن براي وحدت دارد؟


* اگر منشأ اختلاف، ظلم کسي باشد، چه کسي مسير ضد ارزش را مي‌پيمايد: کسي که ظلم مي‌کند يا کسي که مظلوميت خود يا ديگران را فرياد مي‌زند؟ يا هر دو؟


* اگر حرکت اجتماعي کسي يا گروهي بر اساس معيارهايي باشد که لازمه‌اش اختلاف و اظهار اختلاف باشد، وظيفه حاکميت و حاکمان در قبال او چيست (خصوصا اگر آن مخالف، با حکومت يا با بخشي از حکومت درگيري نرم يا سخت داشته باشد)؟


* براي دعوت به وحدت، آيا مي‌توان سخني بر زبان راند که خود آن سخن، منشأ اختلاف جديد و ديگري باشد؟ مثلا آيا مي‌توان همه کساني را که با عده‌اي مخالف و مختلف‌اند، به تبعيت از هواي نفس متهم کرد؟


و .


 


همانطور که هنوز فقه مذاکره و فقه صلح و فقه جنگ (آنگونه که بايد و شايد) استخراج نشده، فقه وحدت هم از آب و گل درنيامده است. فقه مبتني بر منابع وحياني پيش‌کش، ظاهرا عموم تصميم‌گيران و تصميم‌سازان (از قديم و جديد) در اين زمينه‌ها يد بيضايي از علم مبتني بر عقل و تجربه هم نشان نداده‌اند و نمي‌دهند.


هميشه نمي‌توان با تمسک به ظواهر هيجانات مقطعي، وحدت ساخت؛ چه رسد به نهادينه کردن وحدت در جامعه.




22 بهمن 1397


https://eitaa.com/anbaz60


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Chelsea آرامش خاطر دانلود فیلم و سریال جدید به صورت رایگان Amber اموزش فتوشاپ اجاره ویلا و سوییت در قشم ویژه مسافرین گرامی مقاوم سازی بتن - افزودنی های بتن - فروش الیاف بتن سعیدبلاگ