فصل اول:
اساسا در دوراني زندگي ميکنيم که مصون دانستن شخص يا صنف خاصي از نقد، قابل فهم نيست. البته چه بسا چنين مصونيتي در سابق هم نبايد وجود ميداشت. طبيعتا #مراجع_تقليد نيز از اين قاعده مستثنا نيستند، بلکه ايشان بايد همواره به شکلي عميقتر و جديتر در معرض نقد باشند؛ چه اينکه بايد عدالتشان معلوم شود تا صلاحيت مرجعيت داشته باشند و احراز عدالت، بدون بررسي، نقد و کشف موارد ضعف و قوت تصميمها و رفتارهاي ايشان ممکن نيست.
از طرفي هم نميتوان نقد مراجع را منحصر در عدهاي از طلاب و روحانيان دانست و عموم مردم را عاجز از نقد ايشان شمرد.
اما مسئلهي اساسي در زمينهي نقد، #ملاک_ارزيابي است.
.
به طور کلي منشأ رفتارهاي اشتباه مراجع را يکي از دو امر ميدانم: تشخيص خطا و روش معيوب. طبيعتا دستهي اول قابليت بيشتري بر حمل بر صحت دارد، هر چند که ممکن است همان هم مانع احراز عدالت باشد.
.
فصل دوم:
آقاي #محمد_يزدي نامهاي سرگشاده به #آيت_الله_شبيري_زنجاني نوشته و انتقاد تندي از ديدار ايشان با #سيد_محمد_خاتمي و جمعي از اصلاحطلبان وارد کرده است.
لينک نامه:
http://yon.ir/JQXAz
ميتوان گفت آنچه در ذهن آقاي يزدي ملاک نقد رفتار آيت الله شبيري است در موارد زير تحليل و جمعبندي ميشود:
1) بياحترامي به نظام جمهوري اسلامي و مقام معظم رهبري بر اساس سه مقدمه:
اولا: افراد ملاقات شده، براي نظام جمهوري اسلامي و مقام معظم رهبري (دام ظله العالي) احترامي قائل نيستند،
ثانيا: ديدار با چنين کساني مصداق بياحترامي مذکور است،
و ثالثا: احترام به آيت الله شبيري زنجاني (يا احترام به مرجعيت) «در سايه احترام به نظام اسلامي حاکم، رهبري و شأن مرجعيت است».
2) ناراحتي و تعجب مقلدين و حوزيان
3) قانعکننده نبودن توضيحات آيت الله شبيري براي آقاي يزدي در دو مرحله از مکاتبات پيشين در مورد برخي از مسائل ديگر
4) فرصت داشتن آيت الله شبيري براي «حضور در منزل آقايي در تهران و ملاقات با اين آقايان» در عين فقدان فرصت ايشان براي ملاقات با هيئت رئيسهي مجمع عمومي اساتيد.
.
بر اساس دانستههاي من اين ديدار آيت الله شبيري هيچ اشکالي ندارد (خصوصا اگر معلوم شود يا احتمال داشته باشد که پس از 9 دي 1388، برخي از مسئولان مهم جمهوري اسلامي مانند رئيس مجلس و . و حتي مثلا شخص مقام معظم رهبري هم با سيد محمد خاتمي ديدار داشتهاند)، اما شايد لازم بود تأکيد ميکردند که تصاوير آن ملاقات منتشر نشود (و البته شايد هم در عدم چنين تقيهاي حکمتي باشد).
اما آنچه آقاي محمد يزدي به عنوان ملاکهاي ارتکازي پذيرفته است، جاي بحث طلبگي جدي دارد. فعلا با اشاره، به ذکر يک نقد و يک حاشيه مهمتر از متن اکتفا ميکنم:
الف) آقاي يزدي و عموم حوزويان و متدينان را به تأمل در اين پرسش دعوت ميکنم: «چرا بايد شرائط حوزههاي علميه به گونهاي باشد که مرجع تقليدي مثل آيت الله شبيري زنجاني (که اتفاقا عموم مردم هم به ايشان دسترسي نسبي دارند)، فرصتي را براي ملاقات با هيئت رئيسهي مجمع عمومي اساتيد حوزههاي علميه اختصاص ندهند؟!».
ب) نقد از درون، آن هم نقد علني و بدون لکنت و بلکه با حمايت بزرگان و نهادهاي رسمي، مطالبهاي است که سالها است در درون حوزههاي علميه و نظام جمهوري اسلامي وجود دارد.
البته شخصي مثل آقاي #حسن_رحيمپور_ازغدي ميگويد: «براي #نهي_از_منکر در نظام اسلامي و از مسئولان نظام، بايد هزينه داد؛ بايد زندان هم رفت. بايد هم نهي از منکر بکنيد و هم زندان برويد».
به هر روي، اگر اين اقدام آقاي محمد يزدي فراگير شود و ديگران هم بتوانند همان کنند که ايشان کرده، و خود آقاي يزدي و مجموعهي متبوع ايشان هم مصون شمرده نشوند، در اين صورت ميتوان کورسويي از اميد به گسترش بيشتر عدالت در کشور داشت. اما دريغا و دردا که .!
http://yon.ir/3fAsf
کانال تلگرامي:
@anbaz1360
@sajjaddinparastiesaaleh
درباره این سایت